سکوت

هیچ وقت در مورد عشقش حرف نمی زد.

آخه عاشق عکس پرستاری شده بود که انگشتشو گذاشته بود رو دماغش.


پ.ن : بدون اغراق خیلی خوشحالم که دارمتون.

تک تک تون عشقین. تک تک تون با مرامین. تک تک تون همراهین.

از همتون ممنونم که هوامو دارین. سلامتی هر چه رفیقه.


نظرات 36 + ارسال نظر
شازده کوچولو دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:22 ب.ظ http://www.shazdehkocholo.blogfa.com

الهیییییی!!!!
فکرشو کن کن که طرف عاشق عکس پرستاره شده
یهو یاد دوستی که توی دوران دبستان و راهنمایی داشتم افتادم که همیشه عاشق مجری های تلویزییون میشد

خانم یک هفتم... یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:45 ب.ظ http://shesh-haftom.blogfa.com

بدون اغراق
خیلی دوست داریم...
هممون...
چون تو هم خیلی عشقی بهترین عموی دنیا...

بـانــــ وی اجــــــ اره ای شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:46 ب.ظ http://wff.blogfa.com

چه رمانشیک !

تلخ جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ب.ظ http://chekhov.blogfa.com/

درضمن یک چیز کوچولو!
این پستت از اون پست هاست که میشه گفت پست آلنی!!
جیگرتو بخورمتنهایی البته!

تلخ جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:28 ب.ظ http://chekhov.blogfa.com/

به به جوون از راه به در شده هم که برگشت!
بچه جان از این به بعد توی تخت بخوابی ها!یکوقت نیای همونجا که اونشب خوابیدیم بخوابی ها!!!!اونشب به خاطر حضور من کاری نکردی ولی وقتی با اون خوشگله تنهایی...........!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد