هر کسی از ظن خود شد یار من
روزایی که حالم گرفته اس ، هر کسی به خودش نسبت میده ، یکی که بدهکاره میاد پولشو میده ، اون یکی کاری که قبلا ازش خواسته بودم انجام میده ،یکی دیگه بابت کار اشتباهش معذرت خواهی می کنه و عده زیادی هم گیج می زنن که چمه
در کل یه گه کاری میشه که بیا و ببین
چطوری بهشون ثابت کنم که می خوام فقط یه مدت تو خودم باشم و به کار کسی کار نداشته باشم
شاید باید یه پلاکارد از گردنم آویزون کنم که بابا دونت دیسترب
سوال : هفته وحدت چه جور هفته ای است ؟
جواب : هفته وحدت هفته ای است که در شش روز اول شعر کردی پخش می شود و در روز هفتم شعر فارسی.
تشابه من با کسی که تو کماست اینه که هر دو مون فقط زنده ایم
فرقمون اینه که اون بهش دستگاه وصله و مغز و قلبش کار می کنه
ولی من بهم دستگاه وصل نیست و مغز و قلبمم کار نمی کنه
داریوش گوش می دم.
می فهمم نه حرفی واسه گفتن دارم ، نه انگیزه ای برای زندگی و نه وبلاگی برای پنهان کردن.
خوش به حال اونایی که انگیزه ای واسه زندگی دارن.
مثلا سیگاری دلش به پسرش گرمه
شاهزاده دلش به ویرژیل و ...
راستش انگیزه ای هم برای خودکشی ندارم
این یعنی اینکه حالم خیلی خرابه
نمی خواستم اینا رو بخونید. راستش خودتون خواستین. من که رفته بودم ...
همه در برابر قانون مسئولیم
اونایی که زورشون کمتره مسئول ترن
کسی می گفت آدما سه دسته ان :
پستانداران ، پستان مالان و پستان خواران
آ خدا . اون دفترچه راهنمای ما رو بده ببینیم دیگه چه قابلیتهایی داریم.
اگه تو آمریکای سالهای ١٨٠٠ تا ١٩٠٠ زندگی می کردم ،احتمالاً یکی از این کابوییا می شدم که رو اسبشون از یه شهر به یه شهر دیگه می رفتن و هیچ کس هم نمی فهمید اینا کی هستن . اونا هم خیلی با مردم دم خور نمی شدن.
لعنت به این شهر نشینی ...
پ.ن ١: قسم میخورم حتی اگه تو شهری منو کلانتر می کردن قبول نمی کردم.
پ.ن ٢: با اجازه تون عنوان وبلاگ از "چرند و پرند" به "اراجیف یک عدد کابوی تنها" تغییر نام می یابد.
به نظر من آدما به چهار گروه تقسیم می شن.
١- بعضیا رو فکر می کنی دست یافتنی هستن ولی دست یافتنی نیستن
٢- بعضیا رو فکر می کنی دست یافتنی هستن و دست یافتنی هستن
٣- بعضیا رو فکر می کنی دست یافتنی نیستن ولی دست یافتنی هستن
۴- بعضیا رو فکر می کنی دست یافتنی نیستن و دست یافتنی نیستن
پ.ن: یه وبلاگی می خواندم نویسنده اش گفته بود از کسایی که آدما رو تقسیم بندی می کنن بدم میاد ...
بورس انواع روغن موتور نبی اکرم (ص)
پ.ن: یه مغازه نرسیده به شهریار
اگه سرنوشتتو خود آگاه تغییر ندی ، ناخودآگاه به سمتش میری