اسفند 1387

هر کسی از ظن خود شد یار من

روزایی که حالم گرفته اس ، هر کسی به خودش نسبت میده ، یکی که بدهکاره میاد پولشو میده ، اون یکی کاری که قبلا ازش خواسته بودم انجام میده ،‌یکی دیگه بابت کار اشتباهش معذرت خواهی می کنه و عده زیادی هم گیج می زنن که چمه

در کل یه گه کاری میشه که بیا و ببین

چطوری بهشون ثابت کنم که می خوام فقط یه مدت تو خودم باشم و به کار کسی کار نداشته باشم

شاید باید یه پلاکارد از گردنم آویزون کنم که بابا دونت دیسترب 

چهارشنبه ٢۸ اسفند ۱۳۸٧ساعت ٩:۱۱ ‎ق.ظ توسط آلن 
 

سوال : هفته وحدت چه جور هفته ای است ؟

جواب : هفته وحدت هفته ای است که در شش روز اول شعر کردی پخش می شود و در روز هفتم شعر فارسی. 

پنجشنبه ٢٢ اسفند ۱۳۸٧ساعت ٢:٥٠ ‎ب.ظ توسط آلن 
 

تشابه من با کسی که تو کماست اینه که هر دو مون فقط زنده ایم

فرقمون اینه که اون بهش دستگاه وصله و مغز و قلبش کار می کنه

ولی من بهم دستگاه وصل نیست و مغز و قلبمم کار نمی کنه 

پنجشنبه ٢٢ اسفند ۱۳۸٧ساعت ٢:٤۸ ‎ب.ظ توسط آلن 
 

داریوش گوش می دم.

می فهمم نه حرفی واسه گفتن دارم ، نه انگیزه ای برای زندگی و نه وبلاگی برای پنهان کردن.

خوش به حال اونایی که انگیزه ای واسه زندگی دارن.

مثلا سیگاری دلش به پسرش گرمه

شاهزاده دلش به ویرژیل و ...

راستش انگیزه ای هم برای خودکشی ندارم

این یعنی اینکه حالم خیلی خرابه

نمی خواستم اینا رو بخونید. راستش خودتون خواستین. من که رفته بودم ... 

چهارشنبه ٢۱ اسفند ۱۳۸٧ساعت ۱۱:۳٢ ‎ب.ظ توسط آلن 
 

همه در برابر قانون مسئولیم

اونایی که زورشون کمتره مسئول ترن

 

چهارشنبه ٢۱ اسفند ۱۳۸٧ساعت ۱۱:۳۱ ‎ب.ظ توسط آلن 
 

کسی می گفت آدما سه دسته ان :

پستانداران ، پستان مالان و پستان خواران 

چهارشنبه ٢۱ اسفند ۱۳۸٧ساعت ۱۱:۳٠ ‎ب.ظ توسط آلن 
 

آ خدا . اون دفترچه راهنمای ما رو بده ببینیم دیگه چه قابلیتهایی داریم. 

پنجشنبه ۱٥ اسفند ۱۳۸٧ساعت ۳:٤٩ ‎ب.ظ توسط آلن 
 

اگه تو آمریکای سالهای ١٨٠٠ تا ١٩٠٠ زندگی می کردم ،‌احتمالاً یکی از این کابوییا می شدم که رو اسبشون از یه شهر به یه شهر دیگه می رفتن و هیچ کس هم نمی فهمید اینا کی هستن . اونا هم خیلی با مردم دم خور نمی شدن.

لعنت به این شهر نشینی ...

 

پ.ن ١: قسم میخورم حتی اگه تو شهری منو کلانتر می کردن قبول نمی کردم.

پ.ن ٢: با اجازه تون عنوان وبلاگ از "چرند و پرند" به "اراجیف یک عدد کابوی تنها" تغییر نام می یابد.


چهارشنبه ۱٤ اسفند ۱۳۸٧ساعت ٢:۳٢ ‎ب.ظ توسط آلن 
 

به نظر من آدما به چهار گروه تقسیم می شن.

١- بعضیا رو فکر می کنی دست یافتنی هستن ولی دست یافتنی نیستن

٢- بعضیا رو فکر می کنی دست یافتنی هستن و دست یافتنی هستن

٣- بعضیا رو فکر می کنی دست یافتنی نیستن ولی دست یافتنی هستن

۴- بعضیا رو فکر می کنی دست یافتنی نیستن و دست یافتنی نیستن

 

پ.ن: یه وبلاگی می خواندم نویسنده اش گفته بود از کسایی که آدما رو تقسیم بندی می کنن بدم میاد ...

 
سه‌شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸٧ساعت ۸:۳۸ ‎ق.ظ توسط آلن 
 

از آدمای خیلی مهربون و از آدمای خیلی مودب می ترسم. 

دوشنبه ۱٢ اسفند ۱۳۸٧ساعت ۸:۳٧ ‎ق.ظ توسط آلن 
 

بورس انواع روغن موتور نبی اکرم (ص)

 

پ.ن: یه مغازه نرسیده به شهریار 

یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٧ساعت ۱٢:٠٤ ‎ق.ظ توسط آلن 
 

تو همین آبان ماه خودمون ... 

چهارشنبه ٧ اسفند ۱۳۸٧ساعت ۱٠:٥٦ ‎ق.ظ توسط آلن 
 

اگه سرنوشتتو خود آگاه تغییر ندی ، ناخودآگاه به سمتش میری 

یکشنبه ٤ اسفند ۱۳۸٧ساعت ۱:٠۳ ‎ق.ظ توسط آلن
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد