از اونجایی که خیلی وقته آپ نکردم ، گفتم یه بازی راه بندازم.
به این صورت که توی کامنتدونی، سوال نفر قبلی رو جواب بدین و از نفر بعدی یه سوال بپرسین.
پ.ن ١: لطفا سوال و جواب رو توی یک کامنت بذارین. ممنون.
پ.ن ٢: خواهشن سوالای ناجور نپرسین.
پ.ن ٣: خودم بازی رو افتتاح کردم. ( یه جور راهنمایی هم هست البته)
خیلی وقت بود که زندگی مخفیانه داشت.
پلیس عکسشو همه جا داه بود.
هر کسی تحویلش می داد بهش جایزه می دادن.
آخه خیلی عتیقه بود.
مراسم خواستگاری :
مادر دختر : آقا پسرتون چیکاره اس ؟
مادر پسر : محلّلن.
با اینکه فقط تا نوک دماغشو می دید، ولی ذهن بازی داشت.
آخه زیاد دروغ می گفت،
پینوکیو.
مادربزرگم می گفت : زودتر زن بگیر، قبل از مرگم عروسیتو ببینم.
بهش گفتم : البته اگه تا اون موقع، خودمم زنده باشم.
بیدل رو خیلی حرفه ای بازی می کرد.
خیلی وقت بود که یکی دلشو برده بود.
آدمایی که قبل از رفتن به دسشویی ، زیپ و کمربندشون رو باز میکنن.
آدمایی که بعد از دراومدن از دسشویی ، زیپ و کمربندشون رو می بندن.
پ.ن: در راستای ژانرهای بانوی فخیمه ، گارسیا.
اگه فیش حقوقم آنچنانی نبوده ، عوضش قبض موبایلم آنچنانی بوده.
توو این دوره زمونه که برنجا آلوده به آرسنیک ،
آبا آلوده به نیترات ،
و اکسیژنا آلوده به سربه ،
جددن ،
انتظار داری که رفاقت من آلوده به هیچ چیزی نباشه ؟
پ.ن : این روزا همه داغونن ، شما چطور ؟