مثلثات

من درس می خواندم.

مادر بزرگ استغفار می کرد.


نظرات 23 + ارسال نظر
مکث پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:27 ب.ظ http://maks2011.blogsky.com

مثل سعدی نوشتی.زیرکانه و زیبا.

فاطمه (شمیم یار پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:44 ب.ظ

سلاممم جناب
نگفت چه دوره و زمونه ای شده ...
بعدش هم بلندبلند نخون بچه جان نمی فهمی خوب
بقیه رو هم به هول و ولا میندازی

حرفخونه پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:38 ب.ظ

بابت درس خوندن تو استغفار میکردن؟؟؟
خوب من اگه جای تو بودم همون موقع سریعا باعث ارامش ایشون میشدم و قید درس رو میزدم.
تو چرا از این موقعیت طلایی استفاده نکردی؟؟؟

وروجک پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:08 ب.ظ http://jighestan.blogfa.com

جالب ترش اینجاس که هنوزم که هنوزه از من یکی نکشیده بیرون فکنم تا لحظه ی مرگ منو همراهی کنه

دلارام پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:35 ب.ظ

استغفرالله
کاملا نظر ژاکلین رو تائید مینمایم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد