اگه شبکه های اجتماعی هیچ فایده ای نداشته باشن لا اقل یه حسنی که دارن اینه که فهمیدم خصوصیات کلی باباهای بقیه هم مثل بابای منه.
مثلن قبلنا یه بار یه شب تابستون که داشتم یه فیلمی رو میدیدم پای تلویزیون خوابم برد.
زمانی که داشتم فیلم میدیدم ، دمای اتاق به شکل بسیار مطبوعی خنک بود.
نصفه های شب با یه حالت کلافه و عرق کرده و داغوون از خواب بیدار شدم.
توو خواب و بیداری همه ش داشتم فکر میکردم که چی شده که اینجوری شدم بعد دیدم که ای بابا ، کولر خاموشه.
آخه من نمیدونم توو شبای تابستون ، وقتی آدم می خوابه مگه قراره بمیره که گرما روش اثر نداشته باشه.
یه مورد دیگه اش قضیه رانندگی توو سن و سال 18 و 19 سالگی بود.
مگه میتونستی مثل آدم بشینی پشت فرمون و رانندگی کنی.
اینقدر حساسیت به خرج میداد و داد و بیداد میکرد که اصلا دوس نداشتی بهش بگی ماشینو بده برم یه دور بزنم.
تا مدتهای زیادی فکر میکردم که فقط بابای من از این اخلاقا داره.
تا اینکه یه سری پستا و ترولها رو خوندم. بخدا ناخودآگاه فکر میکردم که یکی اومده خونه مون و از روابط من و بابام جک ساخته.
از وقتی فهمیدم این خصوصیات توو اکثر باباها مشترکه ، دیگه از دست بعضی کاراش ناراحت نمیشم.