لحظات برای دختر به سختی می گذشت.
بد جوری دلهره داشت. تقریبن تمام پوست انگشتاشو کنده بود.
تا چند لحظه دیگه قرار بود یه عمل جراحی نسبتن سخت انجام بشه.
توو این عمل، یکی از اعضای بدن پسری به بدن دختر پیوند زده میشد.
توو اتاق بغل پسرک خیلی ریلکس روو تخت دراز کشیده بود.
انگار نه انگار که قراره یکی از اعضای بدنش رو جدا کنن.
یه مجله فکاهی گرفته بود دستش و صدای قاه قاه خنده ش فضای اتاق رو پر کرده بود.
چند دقیقه بعد اومدن و پسر و دختر رو به اتاق عمل بردن.
قرار بود یه قسمتی از رگ بی خیالی پسر به بدن دختر پیوند زده بشه ...
کیانا !! بی زحمت یه رگ واس من بذار کنار !
تضمین می کنی دیگه ؟
با تشکر از هیشکی و کیانا! :دی
ولی از نظر من این کار مشکل شرعی دارد!(آیکون ی آدمه لزج!!ک توو تی وی هم زیاد می بینیم!)
سلام عزیز
کاش میشد رگ غیرت بعضی از دخترا رو هم به پسرا پیوند زد.
از همین تریبون آمادگی خودم رو برای اهدای رگ های بی خیالی به حداقل 100 نفر اعلام میکنم!!!
تقاضا بیشتر بود عرضه رو هم بیشترش میکنم! کی به کیه...
کیانا جونم مطمئنی از نوع بی خیالیه؟
من شانس ندارم ها نکنه به من که رسید یه دفعه برعکس عمل کنه