بازو

اهل کار بود.

نون بازوی خودشو می خورد.

ولی بازم شبا سر گرسنه زمین می ذاشت.

آخه بازوش خیلی زور نداشت ، واسه همین نونش فقط کفاف ناهارش رو میداد.


نظرات 32 + ارسال نظر
کیانا دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:22 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

راستی من موندم اگه شماها منو نداشتین چیکار می کردین هاااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سوژه خندتونو از دس میدین حالا تا یه ماه ...اینجوری بعدن قدرمو بیشتر میدونین

کیانا دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:19 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

آلن ....کافه.. باز شماها چش منو دور دیدین شروو کردین به غیبت؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بگم حراست بیاد بگیرتون؟؟؟؟؟؟؟
آلن خجالت بکش!!!حالا جنس مصالح من خوب نیس هااااااااااا..... اگه دیگه اومدم تو رووم....ببینم بی من اصلن چراغش روشن میشه یا نه؟؟؟؟

علیرضا جان مخاطب این قسمت حرفای آلن منم "مخصوصن برخی از اون نازنین ترهاشون ، جسارت های گاه و بیگاه منو ببخشن."
این دیشب هی منو اذیت کرد ...بعد حالا اومده منت کشی ولی میبینی که درس بشو نیس ...باز داره اذیت میکنه
راسی جات خاللللللللللللی علیرضااااااااااااااااا

سهبا دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:08 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

پستات خیلی لوس شده کابوی ! ولی به روت نمیارم !

سلام آلن . کلا گاهی اوقات شیطونه میره تو جلدم ، دلم میخواد لجبازی کنم ! وگرنه نه به پی نوشتت اعتقاد دارم نه به حرف اول خودم !

علیرضا دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:31 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

نهههه ...
اتفاقا خیلی هم جالب بود ...
:دی

دیشب پس من که رفتم خوش گذشته ...
هاننن ؟؟
:دی
آلن
مگه دیشب به کی جسارت میکردی که تقاضای عفو میکنی ؟؟

تیراژه دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

از دست این کیانا!!!!!مردم از خنده..!
سلام جناب...این کیانا چرند زیاد میگه ولی خدایی این " تو واسه دل خودت مینویسی نه دلخوشی ما" رو خوب اومده...

ومرحبا به به بازوهایی که هرچند کفاف نان را نمیدهند ولی شرف دارن به شکمهای انباشته ای که از پول ریا و دروغ و تهمت و زور این چنین انبان شده اند..

وضمنا جناب...شما که لطف مینمایید و قدم رنجه که چک کنید کامنتدانی حقیر من رو به راه است یا نه ..خوب جای دوری نمیرود اگر کامنتی هم ارزانی مان کنید که!!!!..میرود؟!

سلام حاج خانم.
آره. متاسفانه در خلقت کیانا ، مصالح به درد بخور کم اومده. جنس تقلبی واسش کار کردن. ولی خب ، از هر کسی به اندازه وسعش باید انتظار داشت دیگه. حالا اینطوری نباس بهش می گفتی. می ترسم بهش بر بخوره.

عجب مرحبای زیبایی گفتید بانو. لذت بردیم.

به راستی که سطور آخر مرا به غایت شرمگین ساخت.
باشد که فرصتی بیابم و نظری در خور ، در وبگاه شما بنگارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد