جسد بی جان دختر روی زمین افتاده. در حالیکه سر از تنش جدا شده.
کارآگاه ها توی اتاق دخترک در حال پیدا کردن سرنخ هستن.
از همه مظنونین بازجویی می کنن.
یکی از مظنونین پسریه که به تازگی با دخترک آشنا شده.
شواهد و نتایج بازجویی نشون میده که قاتل دختر ، همین پسره س.
پسرک به قتل دختر اعتراف می کنه.
وقتی ازش انگیزه قتل رو می پرسن ، سرشو میندازه پائین و جواب میده :
یه مدت بود که باهاش آشنا شده بودم. میخاستم باهاش ازدواج کنم.
ولی هر چی ازش می پرسیدم چند سالته ، طفره می رفت.
منم مجبور شدم سرشو ببرم ، تا با شمردن حلقه های روی مقطع گردنش ،
سن واقعیش رو حساب کنم.
برای پیدا کردن جواب عجب راه حل خشن ناکی رو استفاده کرده
چه خنگه نمی دونسته بایدکمرشو ببره برای این کار؟!
درخت یا دختر؟!!
آخه خب هزارتا روش هست برادره من
از رو دندوناش بفهم
حالا اینقد سنش مهم بود؟
چروکه دوره چشمشو نیگا میکردی
قصاص قبله گناه؟یه همچین چیزی بود دیگه
اییییییییییییی نامرد
نه میخام بدونم یعنی چی؟؟؟؟؟
نه بگو یعنی جی؟؟؟؟
نکنه خودت بودی آلن ها؟؟؟؟؟
البته اصلن دلخراش نبوداااااااااااااااااااا
خیلی باحال بود!
حالا با اون همه خون تونسته بود بفهمه یا نه؟!!
درختم درختای قدیم!!
"درخت" با "دختر" فرقشون تو جابجایی یک "ر" هست!
حتما واسه همین اشتباه گرفته!