از غم و غصه بدم میاد.
دوس دارم هم خودم شاد باشم و هم دوستامو شاد کنم.
(بماند که توو این قضیه ، بعضی وقتا زیاده روی می کنم و دوستامو می رنجونم)
ولی بعضی وقتا در مقابل این حجم غم کم میارم.
فک میکنم که فرمانده گروهان یک نفره ای هستم که مقابلم لشکر غمه.
اینقدر این لشکر قویه که جددن انرژی واسم نمی ذاره.
خیلی وقتا شکست می خورم.
سپاه دشمن خیلی قویه. خیلی ...
دوم
فک کنم بعد از دو سال!!!!اول شدم!
:دی! و اینو مدیونه پدر و مادرم هستم ک مشوقان اصلیه من بودن!:پی
متاسفانه درست می گی کابوی!
ولی ما می توانیم!
می گن!البته!