بازو

اهل کار بود.

نون بازوی خودشو می خورد.

ولی بازم شبا سر گرسنه زمین می ذاشت.

آخه بازوش خیلی زور نداشت ، واسه همین نونش فقط کفاف ناهارش رو میداد.


نظرات 32 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:55 ب.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

اگه این جوری بود احتمالا هیچ چی نصیب من نمی شد.

سارا سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:28 ق.ظ http://www.semi-elf.blogsky.com

بهش بگو پاورلیفتینگ کار کنه یکم دمبل بزنه زور بتزوش زیاد میشه تضمینیه تضمینی جان تو

آوا سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:56 ق.ظ

تو دنیایی که بی درداش جای نون بازو نون
ر.ذ.ا.ل.ت.ش.و.ن رو میخورند گرسنگی
شکم یک وعده ای می ارزد به
سیری ده وعده ایان
یاحق...

مکث سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:11 ق.ظ http://maks2011.blogsky.com

نه نه نه این پست اصلا لوس نبود. این پست عالی بود. عمیق بود. درد داشت. ته گلومو سنگین کرد واقعا. یاد اولین چیزی که افتادم این بود : تعطیلی کارخانه ها در اهواز و بیکار شدن هزاران کارگر...

عاطفه سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ق.ظ

باشع به روت نمیارم:)
ولی من لوسی ندیدم ها! اتفاقن این نوشته ها از یه ذهن خلاق سرچشمه میگیره..
چاقو بیارم؟
برا قاچ کردن هندونه ها میگم
:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد