دور دست ها

مرد برای اینکه نور آفتاب اذیتش نکنه ، دستشو گذاشت رو پیشونیش و به دور دست ها خیره شد.

ولی هر چی نگاه کرد چیزی ندید.

باز هم به دور دست ها خیره شد.

ولی باز هم چیزی ندید.



مرد دیگه به دور دست ها خیره نشد.


نظرات 26 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:29 ق.ظ

شاید نخواسته که ببینه!

شازده کوچولو سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:47 ب.ظ http://www.shazdehkocholo

یعنی یه پست جدی هم که می نویسید آدم آخرش متوجه میشه سرکاری بوده

خانم یک هفتم... سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:15 ب.ظ http://shesh-haftom.blogfa.com

۱...این عکسی که چسبوندی اون بالا چقدر با نمکه...
از کجا آوردیش...؟
۲...بستگی داره آقاهه چی بخواد ببینه و اونو نبینه و فک کنه که هیچی ندیده...
۳...من بازم پیشنهاد میکنم که شما دستتو بذار رو پیشونیت و به دور دست ها خیره شو...
و سعی کن یه چیزایی ببینی...

الهه سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:16 ب.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

سلام...
هدر خوشگلیه...مبارک باشه.....
مرد کار درستی کرده....کلا تو دور دستها خبری نیست...دور دستها رو خودمون میسازیم....وقتی هم که بهش میرسیم دیگه اسمش دور دست نیست و میشه موقعیت فعلی!

علیرضا سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:42 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

آهانننننننن !
به دوررررر دستی که رو پیشونیش بوده خیره شده بودهه؟؟؟

خب معلومه چیزی نمیبینه دیگه !
یاد پت و مت افتادم !
درسته؟
اگه غیر از این باشه !
منم باید از همین تریبیون اعلام کنم که نفهمیدم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد