چندین سال قبل ، یه فیلو بردن توو یه اتاق تاریک.
از چند نفر خاستن که برن توو اتاق و بهش دست بزنن.
بعد بیان تجربه شون رو از اون حیوون ، توو یه دفتر گزارش بنویسن.
هر کسی اومد بیرون ، با یه قیافه متفکر رفت سمت دفتر و تجربه ش رو نوشت.
ولی یکی از اونا ، خیلی عصبانی اومد بیرون ، دستش رو با حوله خشک کرد و از اتاق خارج شد.
به علیرضا خان:
مگه فیلای ماده تخلیه مثانه ندارن؟
چرا این جوری نگاه نکردی برادر من؟
منظور از موبانه مودبانه بود البته
بیچاره فیله سرما خورده بوده خب
شاید خرطومش بوده
چرا نیمه موبانه لیوان رو نگاه نمی کنید اراذل اوباش چت روم ؟
آلن جان
این قسمت آخری که نوشتی هیچ جایی ثبت نشده ها
نکنه اون آخریه خودت بودی تاحالا نگفته بودی لااقل می گفتیُ مولانا توی کتابش می نوشت
آی من ترکیدم از دست شماها...خدا ذلیلتون نکنهههههه
اصلا یادم رفت چی میخواستم واسه پستش بنویسم
نمیری تو کیانااااااااااا
دلی یه چیزی به این آلن و کیانا بگووووووو
مردم از خنده