تناسخ

تا چند وقت پیش به تناسخ اعتقاد نداشتم.


ولی از وقتی دیدم روحم از جسم پسرکی شاد و خندان ،

وارد جسم جوانکی ناراحت و افسرده شده ،

بهش اعتقاد پیدا کردم.


نظرات 23 + ارسال نظر
تلخ شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:28 ب.ظ http://chekhov.blogfa.com/

اشکال نداره!
یک مدت دیگه وارد جسم یک پدر میشه که زرت و زرت لپ بچه اش را میکشه و قربون صدقه اش میره!
شاید هم لپ زنشوالبته اینجاش چون خصوصی میشه شرح و تفصیلش نمیدم!

هیشـــکی ! شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:28 ب.ظ http://hishkii.blogsky.com

چه معتقد!!

به روح اعتقاد داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

سهبا شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:20 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

چرا جوانکی ناراحت و افسرده آلن ؟! ناراحت نبینمت برادر !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد