تناسخ

تا چند وقت پیش به تناسخ اعتقاد نداشتم.


ولی از وقتی دیدم روحم از جسم پسرکی شاد و خندان ،

وارد جسم جوانکی ناراحت و افسرده شده ،

بهش اعتقاد پیدا کردم.


نظرات 23 + ارسال نظر
شازده کوچولو دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ب.ظ http://www.shazdehkocholo.blogfa.com

im sorry آقا اجازه ما متوجه نشدیم چی شد

مریم دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:06 ب.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

یه جور گفتی جوانک ناراحت و افسرده که آدم یاد پدربزرگایی میفته که چشم انتظار عروس یا داماد کردن نوه هاشونن. بابا نکن این کارا رو.

الهام دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ب.ظ http://sampad82.blogfa.com

لون وقت این تناسخ چی هس؟
بی سوادیم یکم! شما ببخش!

مهربان دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:12 ب.ظ http://mehrabanam.blogsky.com/

کاش در پسربچه شاد باقی بمونی
یه روح پاک و یه لب خندون تا همیشه

محدثه یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:02 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

ناراحت چرا؟
شادی انقده خوبه!
خوشحالم که برگشتین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد