سکوت

هیچ وقت در مورد عشقش حرف نمی زد.

آخه عاشق عکس پرستاری شده بود که انگشتشو گذاشته بود رو دماغش.


پ.ن : بدون اغراق خیلی خوشحالم که دارمتون.

تک تک تون عشقین. تک تک تون با مرامین. تک تک تون همراهین.

از همتون ممنونم که هوامو دارین. سلامتی هر چه رفیقه.


نظرات 36 + ارسال نظر
سارا چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:56 ق.ظ http://www.semi-elf.blogsky.com

سلام جناب آلن
خوشحالم که دوباره قلم دست گرفتید راستش وقتی تازه خواستم به بچه های بلاگستان بپیوندم متوجه شدم دیگه نمیخواید آپ کنید چون مطالبتون رو میخوندم خیلی ناراحت شدم با خودم گفتم اومدن من رفتنه شما!!!
خوشحالم که برگشتیدانگاری شما لینکدونی ندارین ولی با اجازتون من لینکتون کردم
خوشحال میشم بهم سر بزنیدو بتونم از نظراتتون استفاده کنم
حتما سربزنید هااااااا

فلوت زن چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 ق.ظ http://flutezan.blogsky.com/

آخی !
چه تلخ !
در عین حال چه شیرین !

دلارام سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:23 ب.ظ

خوشحالم که حرف دوستمون که گفت "ما همگی صبر خواهیم کرد." به تحقق پیوست و شما بازهم نوشتی.

دلارام سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:22 ب.ظ

من از این جور عشقها متنفرم ،یه جاده ایه که به جایی نمیرسه .

شیر و خورشید سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:43 ب.ظ http://www.2maa.blogsky.com

سلام

خوشحالم دوباره می نویسین
این سبک بلاگری تو جمع ما کمه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد