لشکر غم و فرمانده گروهان یک نفره

از غم و غصه بدم میاد.

دوس دارم هم خودم شاد باشم و هم دوستامو شاد کنم.

(بماند که توو این قضیه ، بعضی وقتا زیاده روی می کنم و دوستامو می رنجونم)


ولی بعضی وقتا در مقابل این حجم غم کم میارم.

فک میکنم که فرمانده گروهان یک نفره ای هستم که مقابلم لشکر غمه.

اینقدر این لشکر قویه که جددن انرژی واسم نمی ذاره.

خیلی وقتا شکست می خورم.


سپاه دشمن خیلی قویه. خیلی ...


نظرات 18 + ارسال نظر
علیرضا دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:03 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

دوم

عاطی دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:36 ب.ظ

فک کنم بعد از دو سال!!!!اول شدم!

:دی! و اینو مدیونه پدر و مادرم هستم ک مشوقان اصلیه من بودن!:پی

عاطی دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:34 ب.ظ

متاسفانه درست می گی کابوی!


ولی ما می توانیم!
می گن!البته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد