قمار

سر میز نشستم.

ورقا توو دستمه.

پولام رو میز.


ولی دیگه کسی سر میز نیست.

دیگه دل و دماغ اینکار هم نیست.


پ.ن: حلولیات به روز شد.


نظرات 10 + ارسال نظر
دل آرام یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:16 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com/

ای بابا
حتمن همین اطرافه ، یا شاید اونم نشسته سر یه میز دیگه تنها ... میگم اینور و اونور و یه نگاه بندازین ببینین پیداش نمیکنین ؟

راس میگی ، شاید همین اطراف باشه.
بذار خوب نگاه کنم.

عاطفه جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:45 ق.ظ http://hayatedustan.blogsky.com/

آخی!

مرسی از ترحمتون.
سایه تون کم نشه.

کیانا چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ب.ظ http://pantalo0n.blogsky.com/

اووهوووم اصن دل و دماغش نیس

اوهوم

هیشکی! چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ب.ظ http://hishkii.blogsky.com/

قدم قدم رمقم را به جاده می بازم
قمار قافیه را سخت ساده می بازم

تنم ز شرم حضورش چو ابر می گرید
به شاه بیت خیالش پیاده می بازم

دو پای آبله ام بی قرار می سوزد٬
دلم به حال خودم کایستاده می بازم

به رسم تیره ی تقدیر بدون او بودن ها
دوباره دست به دست نداده می بازم

قمار زندگی است این ! به حکم چشم دل
میان آتش راهش نهاده می بازم...

چقدر قشنگ بود هیشکی جان.
مرسی که اینجا نوشتیش.

مریم چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:21 ب.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

منتظر باشین. دوباره برمی گردن.

ایشالا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد